یاد
نوزدهم شهریور ماه مصا دف با سو مین سا لگرد در گذشت شاعر آزاده و نیک اند یش
احمد حیدربیگی عضو کا نون نو یسند گان ایران بود و به همین منا سبت در شهر همدان
دو ستدا ران او در محفلی صمیمی یاد او را گرا می داشتند ، کسا نی که با اشعار و شخصیت او آشنا یند می دانند پا ک زیست و هیچگاه از قدرت وا لای اندیشه و هنر خود جز در راه افشای پلشتی ها و تعالی خیر بهره ای د یگر نبرد ، بی شک روزی که انحصارها پا یان یا بد احمد حیدر بیگی جا یگاه ونامی در خور خو اهد یافت . به همین
منا سبت قطعاتی کو تا ه از آثار ایشان جهت گرا می داشت عر ضه می گردد .
کو چه ها
در من ،
هر سا ل
در ختی تنا ور به خا ک افتاد
+
می خو اهم
کو چه ها ی جنگل را به نا مشان بگذارم
تا را ج
ایستا ده ام گر سنه
بر کو هی از مس
و در یا یی از نفت
که از آن من است
و با تا زیا نه تو ،
زمین را می کا وم
و می ریزم در دهان کشتی ها به تا را ج
تا تو ،
تازیانه در دست ،
بمانی
عطو فت
در فصل عشق
آهو ان تشنه را کشتند
تا آیه های عطو فت را ،
بر پو ستها یشان
بنو یسند
دانه بندی
اندیشه را سرند می کنند
+
دانه های ریز،
از دریچه های مشبک ،
گذشته اند
+
دانه های درشت ،
با ید شکسته شوند