در یا زنی است بی قرار

آ بی پو ش و تشنه

آ سمان مر دی است گرسنه

خیس ، خیس از باران

کوه فرزند شورشی زمین

یا غی از مادر

دشت آئینه آسما ن ، بی کینه و هموار

جنگل هیا هوی سبز خیا ل

رود رو یا ست، غلتان ، غلتان

بهار نامه ایست عطر آگین

گشوده سر و بی پروا

پا ئیز آشوب رنگین جهان است

زمستان افشا گر گا مها

تا بستان

لبر یز معا شقه

در یا ، آ سمان

عر قر یزان

تو چه هستی اما؟

زیبا

مثل نم نم یک با ران .