دریا
در یا زنی است بی قرار
آ بی پو ش و تشنه
آ سمان مر دی است گرسنه
خیس ، خیس از باران
کوه فرزند شورشی زمین
یا غی از مادر
دشت آئینه آسما ن ، بی کینه و هموار
جنگل هیا هوی سبز خیا ل
رود رو یا ست، غلتان ، غلتان
بهار نامه ایست عطر آگین
گشوده سر و بی پروا
پا ئیز آشوب رنگین جهان است
زمستان افشا گر گا مها
تا بستان
لبر یز معا شقه
در یا ، آ سمان
عر قر یزان
تو چه هستی اما؟
زیبا
مثل نم نم یک با ران .
+ نوشته شده در یکشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۶ ساعت 15:0 توسط قباد حیدر
|