امام زاده طاهر
مرگ را دیده ام
صدو هفتاد و پنج سانتیمتر قد
با سوراخی در پیشانی
زرد و کبود
او را دید ه ام فال حا فظ می فروخت
بی خبر از طالع آیند ه اش
مرگ بود
از کنار شا نه ام گذ شت
بو ق می زد و د شنا م می داد
مرگ را دیده ام که
به سنگ قبر کو چک احمد آ قا
رشک می برد
مغز بند بر سر
تو را هم دید ه ام
با دو ستاره سیاه د ر روزی سپید
دو یا ل بلند
در بهمنی کوتاه
شیرین
در روزگاری تلخ
صدایم زدی
مرا که مرگ کنارم نشسته بود
با یک آ بنبات چوبی کوچک.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۸۷ ساعت 15:6 توسط قباد حیدر
|