جمعه سرد زمستانی
( متاسفانه این روزها بسیار سخت است از عشق و زیبا یی ها سرودن و گفتن / اما ما را امید زنده نگه می دارد / اگر عاشقانه سروده ام پوزش می خواهم /روزگار مرثیه است)
دوشنبه زير گوشم پج پج مي كند
از سه شنبه آخر چه مي داني ؟
من دلبسته چهار شنبه هاي شيرينم
يا پنج شنبه هاي تلخ خيا باني
وه چه زيباست صبح جمعه
جمعه هاي سرد زمستاني
آن دو روز ديگر هفته ، بميرند كاش
رو زهاي بي هو ده /سخت حيراني
هشت شنبه با تو قرار مي گذارم من
تو اما « ده شنبه » را خوب مي داني
پا نزده هزار شنبه گذشته و تو
سر قول و قرارت نمي ماني
اين سياره براي قرار ما
كم دارد
يك روز قشنگ خيس باراني.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۸۸ ساعت 20:34 توسط قباد حیدر
|